English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3466 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hu man U وابسته ب ه انسان بشری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
superhuman U ابر انسان فوق بشری
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
AI U طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
theophanic U وابسته به تجلی خدا به انسان
truncal U وابسته به تنه انسان یا درخت
anthropometric U وابسته به مبحث اندازه گیری بدن انسان
Manx U وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
human language U زبان بشری
litterae humaniores U عواطف بشری
idols of the tribe U اوهام بشری
summa U اثار دانش بشری
human oriented language U زبان ارایش یافته بشری
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
in human shape U انسان
human being U انسان
homo U انسان
mortals U انسان
mortal U انسان
loard of creation U انسان
human beings U انسان
homosapiens U انسان
man U انسان
mans U انسان
manward U بطرف انسان
atomy U اسکلت انسان
anthropoid U انسان نما
anthropophobia U انسان هراسی
brisket U سینه انسان
anthropocentrism U انسان محوری
misanthrope U انسان گریز
misanthropes U انسان گریز
humanly U مثل انسان
The human body U بدن انسان
human movement U حرکت انسان
heidelberg man U انسان هایدلبرگ
anthropoids U شبه انسان
egalitarian U طرفدارتساوی انسان
homo economicus U انسان اقتصادی
rumps U کفل انسان
anthropologist U انسان شناس
homo politicus U انسان اجتماعی
humanist U انسان گرا
humansit U انسان دوست
homosapiens U نوع انسان
rump U کفل انسان
hominid U جنس انسان
anthropoids U انسان نما
humanitarian U انسان گرایانه
marginal man U انسان حاشیهای
dewlaps U غبغب انسان
cannibalism U ادمخواری انسان
voicing U صدای انسان
subhuman U مادون انسان
economic man U انسان اقتصادی
anthropomorphic U شبیه انسان
superhuman U برتر از انسان
humankind U نوع انسان
mankind U نوع انسان
humanoid U شبیه انسان
humanoids U شبیه انسان
primitive U انسان اولیه
eudemonology U گفتاردرسعادت انسان
palm U کف دست انسان
palms U کف دست انسان
kindlity U انسان وار
anthropomorphism U انسان انگاری
voice U صدای انسان
misanthropy U انسان بیزاری
voices U صدای انسان
dewlap U غبغب انسان
anthropology U انسان شناسی
pithecanthrope U انسان میمونی
godman U انسان خداوار
infrahuman U پایین تر از انسان
anthropoid U شبه انسان
homo faber U انسان ابزارساز
bods U بدن انسان
bod U بدن انسان
infrahuman U مادون انسان
the outward man U انسان فاهر
human nature U طبیعت انسان
buffs U جلا پوست انسان
buff U جلا پوست انسان
pre adamite U انسان پیش از ادم
misanthropic U مربوط به انسان گریزی
equalitarian U طرفدار تساوی انسان
anthropometry U انسان سنجی جسمانی
trunks U خرطوم بینی انسان
trunk U خرطوم بینی انسان
ethos U صفات وشخصیت انسان
feces U مدفوع انسان وحیوان
anthropomorphic U دارای شکل انسان
manxman U اهل جزیره انسان
hypomorph U انسان سرگرد وپاکوتاه
varment U انسان یاحیوان مزاحم
man of mould U انسان خاکی یا فانی
man made U ساخته دست انسان
man-made U مصنوع انسان انسانی
man-made U ساخته دست انسان
humankind U بشریت نژاد انسان
theophany U فهور خدابه انسان
theophany U تجلی خدا به انسان
humanism U مکتب اصالت انسان
physical anthropology U انسان شناسی جسمانی
anthropology U علم انسان شناسی
varmint U انسان یاحیوان مزاحم
man trap U دام برای انسان
man made U مصنوع انسان انسانی
cultural anthropology U انسان شناسی فرهنگی
neoanthropic U شبیه انسان جدید
homosapiens U نام علمی انسان
homo sapiens U انسان اندیشه ورز
voices U صدای سخنرانی انسان
foliate mask U صورت مجسمه انسان
voicing U صدای سخنرانی انسان
kindlily U بطورملایم انسان وار
supermen U موجود مافوق انسان
aping U میمون انسان نما
superman U موجود مافوق انسان
voice U صدای سخنرانی انسان
prehuman U پیش از پیدایش انسان
ape U میمون انسان نما
aped U میمون انسان نما
apes U میمون انسان نما
gorillas U بزرگترین میمون شبیه انسان
anthropogenic U مربوط به پیدایش و تکامل انسان
zombi U انسان زنده شد ادم احمق
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
anthropology U مبحث روابط انسان با خدا
self born U پیدا شده در نفس انسان
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
pithecanthrope U برزخ میان انسان و میمون
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
anthropic U مربوط به دوران پیدایش انسان
ash U بقایای جسد انسان پس از مرگ
preadolescence U دوره قبل از بلوغ انسان
man-eaters U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man is a risible creature U انسان مخلوقی است خنده کن
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
hu man U دارای خوی انسانی انسان
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
anthropophagous U تغذیه کننده از گوشت انسان
macaque U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
macaca U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
crutch U محل انشعاب بدن انسان
crutches U محل انشعاب بدن انسان
floruit U دوره رشد وپیشرفت انسان
trichotomy U تقسیم وجود انسان به سه قسمت
zombie U انسان زنده شد ادم احمق
humanization U انسان پروری متمدن سازی
droid U یک ادم ماشینی شبیه انسان
as memory serves U هر وقت بیاد انسان بیاید
zombies U انسان زنده شد ادم احمق
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
subhuman U دارای صفاتی شبیه انسان
non-human U غیر متعلق به نژاد انسان
non human U غیر متعلق به نژاد انسان
gorilla U بزرگترین میمون شبیه انسان
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
bleb U برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
theanthropic U مجسم کننده ذات خدادرهیکل انسان
liberalism U اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
inhabitiveness U میل طبیعی انسان به بود باش
Recent search history Forum search
1چیزی که عوض داره گله نداره
2تعریف فونتیک چیست؟
1Material-dependent representative
1coffee table conversation piece
2bioconjugated
2immunogenicity
1STARS CANT SHINE WITHOUT DARKNESS
1انسان خوش اخلاق ترسواست
1چندمین
1memory make the man
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com